۱۳۹۲ شهریور ۶, چهارشنبه

جشن شهریورگان

شهریورگان یا آذر جشن از جملهٔ جشنهای دوازدگانهٔ سال ایران باستان بوده
است و از شمار جشن‌های آتش است. روز چهارم از هر ماه به نام شهریور
می‌باشد و چهارم ماه شهریور جشن شهریورگان می‌باشد.

به موجب یزدان‌شناسی اوستایی شهریور میان امشاسپندان یا ملائک و ایزدان
شش گانه از لحاظ مرتبت و مقام دومین است. نخست بهمن و دوم شهریور. این
نام در اوستا خشتر وئیریه آمده که جزء اول به معنی کشور و پادشاهی و جزء
دوم به معنی آرزو شده می‌باشد پس رویهم به معنی پادشاهی یا کشور آرزو شده
و مجازاً به مفهوم عام از آن بهشت نیز اراده شده است.

چنانکه همهٔ امشاسپندان دارای دو وجه مینوی و زمینی هستند این امشاسپند
در جهان مینوی نمایندهٔ قدرت و شهریاری مطلقهٔ اهورامزدا و در زمین
نگاهبانی و سرپرست فلزات و جنگ ابزارها و سلاح‌ها بدو محول است. ما نمی
دانیم چرا شهریورگان از شمار جشنهای آتش به شمار می‌رفته است.

۱۳۹۲ مرداد ۲۳, چهارشنبه

هاشمی و تداعی تلخ این عکس و این خاطره! آنچه هاشمی برای صباغیان و سحابی در مجلس پسندید امروز دیگران برایش میپسندند.

روزنامه بهار در مطلبی درباره تهمت ها و توهین های وارده به هاشمی و
خانواده اش در صحن علنی مجلس نوشت:

همین دیروز یک نماینده با کسوت روحانیت بار دیگر به فرزند او در مقابل
دهها میلیون بیننده که از طریق گیرنده تلویزیون‌های خود جلسه علنی مجلس
را به طور زنده مشاهده می‌کردند، تهمت دزدی زد! خیلی راحت. آن هم در
مملکتی که مدیران مسئول رسانه‌هایش در تیراژهای اندک چند هزار نسخه‌ای،
به خاطر چاپ نام یک متهم عادی قبل از حکم دادگاه، به محکومیت جزایی دچار
شده‌ و می‌شوند، چون قانون این را می‌گوید که حتی در صورت محکومیت یک
متهم در دادگاه، کسی و رسانه‌ای حق انتشار نامش را تا قبل آن حکم ندارد.
اما پارادوکس گیج‌کننده آنجاست که در همین مملکت و بدون هیچ حکم محکومیت،
تشکیل دادگاهی و حتی ابلاغ رسمی اتهامی، در مقابل میلیون‌ها بیننده رسانة
ملی‌ات و در خانه‌ملت‌ات، نامت و نام خانوادگی‌ات را قهرمانانه و
طلبکارانه ببرند و با صدای رسا بانگ برآرند که ایهاالناس: اینها دزدند،
دله دزدند، فتنه‌گرند، جاسوسند و….! سالهاست «کک» کسی هم نمی‌گزد، همان
گونه که دیروز کک کسی نگزید و رییس مجلس به یک تذکر ساده اکتفا کرد؛
همین!

… این تلخی و چرخ روزگار، هاشمی و هاشمی‌ها را گاهی اوقات در
تنهایی‌هایشان به این فکر فرو ببرد که تاوان کشت و زرع گذشته خود را
نمی‌دهند. برای مثال آقای هاشمی، آیا تاوان نوع مدیریت و بناگذاری نوع
تعامل با منتقدان در مجلس شورای اسلامی (دوره اول) را که ریاستش را
برعهده داشت، نمی‌دهد؟

خاطره و عکس زیر گواه تلخی و پی‌گذاری بدعت‌های ناروا در مجلس است که
حالا دامان همان روحانی جوان و خندان در سمت راست تصویر زیر در جایگاه
ریاست مجلس دوره اول را گرفته است! در این تصویر عبرت‌آموز، هاشمی در چهل
و چند سالگی گذر عمر می‌کرد و حالا اما در هشتاد سالگی است. با این تفاوت
که حالا رییس‌ مجلس نهم، حتی نامه فرزند متهم شده به «دله دزد» بودنش را
هم نمی‌خواند و به قرائت چند سطر بی‌اثرش اکتفا می‌کند! اینجاست که هاشمی
یقننا این عکس و این خاطره مرحوم سحابی را هرگز دوست ندارد. نه ببیند و
نه بخواند؛ اما شما ببینید و بخوانید و …!

مرحوم مهندس عزت‌الله سحابی در خاطرات خود از یک جلسه مجلس دوره اول
نوشته است: «آبان، پیش از پایان نطق پیش از دستور آقای صباغیان، در حالی‌
که یکی‌ دو دقیقه از وقت ایشان باقی بود، ناگهان در مجلس جنجال به‌پا شد
و یکی از روحانیون مجلس به‌نام آقای قره‌باغی نماینده ارومیه، از جای خود
برخاست و فریاد زد که "نگذارید این لیبرال‌ها حرف بزنند" و به‌ طرف
تریبون حرکت کرد تا صباغیان را از تریبون به پایین بکشد.

صباغیان در مقابل وی مقاومت کرد ولی روی او دست بلند نکرد. در همان حال،
عده‌ای فریاد برآوردند که دارند قره‌باغی را کتک می‌زنند. از آن‌ طرف،
مهندس معین‌فر نیز از جای خود برخاست تا به کمک صباغیان برود ولی هنوز به
جلوی تریبون نرسیده، عده‌ای از نماینده‌ها بر سر وی ریختند. آقای هاشمی
هم که ریاست مجلس را بر عهده داشت، ساکت و آرام و با لبخند و بسیار
خونسرد به جریان نگاه می‌کرد. مهاجمان علاوه‌ بر ایراد ضرب و جرح و کتک‌
زدن معین‌فر و صباغیان، فحش‌های رکیک و ناموسی هم به آنها می‌دادند. از
جمله مهاجمان آقایان هادی غفاری، اسدی‌نیا، دهقان و … بودند. تعداد آنها
پنج نفر بود.

مکالمات آن روز مجلس، طبق معمول از رادیو پخش می‌شد و اتفاقا فرزندان
آقای معین‌فر که از طریق رادیو به مذاکرات گوش می‌دادند، آن را روی نوار
ضبط کردند. آقای هاشمی در جریان آن زد و خورد و در حالی‌که معین‌فر زیر
مشت‌ و لگد آقایان قرار داشت، فقط می‌گفت آقایان خونسردی خود را حفظ کنید
و تنها در یک جا با صدای بلند فریاد زد که "آن اسلحه را بگذار توی جیبت!"
یعنی معلوم بود که در آن‌ میان، یکی از افراد اسلحه هم کشیده بود. این در
حالی بود که در صحن مجلس کسی نیابد با اسلحه حاضر می‌شد!

آنچه روز جمعه‌ آن هفته اتفاق افتاد، از اصل موضوع مهم‌تر بود. در روز
جمعه آن هفته، آقای هاشمی‌ رفسنجانی در خطبه‌های نماز جمعه گزارش واقعه
را بیان کردند ولی گزارش آقای هاشمی، خلاف واقع بود. در آنجا آقای هاشمی
گفت که صباغیان بیشتر از وقت قانونی صحبت کرد و ما به وی اخطار کردیم ولی
ایشان گوش نداد و یکی از آقایان که می‌خواست صحبت کند، به پای تریبون
آمد. درحالی‌که همه آنها خلاف حقیقت بود ….»

آن نماینده‌های تندروی آن روز یعنی هادی غفاری بعدا اصلاح‌طلب شد و عادل
اسدی‌نیا «نماینده اهواز» هم به خارج رفت، مقیم اروپا شد و ضدانقلاب شد!
و… اما مهندس سحابی و صباغیان با همه سختی‌هایی که در این سه دهه متحمل
شدند، در ایران ماندند و بر همان عقیده و مرام اولیه‌اشان اصرار ورزیدند.
سحابی دو سال پیش دارفانی را وداع گفت و دختر مظلومش؛«هاله» هم در مراسم
تشییع پدرش آنگونه جان سپرد و صباغیان، معین‌فر، یزدی و … همچنان در
تهران زندگی می‌کنند همچون هاشمی وارد دهه هشتم عمر شده‌اند. آنها البته
و به احتمال زیاد روز دوشنبه که مثل میلیون‌ها ایرانی، شاهد هتاکی و
افترازنی آن نماینده، به هاشمی و خانواده‌اش بودند با خود شعر خاقانی را
زمزمه می‌کردند که:

هان ای دل عبرت بین/ از دیده نظر کن هان!

۱۳۹۲ مرداد ۱۶, چهارشنبه

معتدل ترین اظهار نظر از در بعد از انتخابات سال نود و دو از زبان سرلشکر فیروز آبادی رییس ستاد کل نیروهای مسلح

سردار فیروز آبادی در حاشیه مراسم آغاز به کار سازمان سینمایی و هنرهای
نمایشی و سازمان هنری و ادبیات دفاع مقدس که صبح امروز چهارشنبه 16
مردادماه در سالن کوثر سازمان عقیدتی ـ سیاسی ارتش برگزار شد با بیان
آنکه مجلس شورای اسلامی برای تشکیل دولت جدید باید مدرس‌وار عمل کند.
خاطر نشان ساخت:نیروهای مسلح برای کسب درآمد و گرفتن کار مردم به صحنه
نیامدند و خود را رقیب مردم و تولیدکنندگان داخلی نمی‌بینند. آنها
امکانات خود را به دولت ارائه می‌کنند تا هر کجا که پیمانکاری نبود و
دسترسی به امکانات اجرایی وجود نداشت و یا اجرای کاری برای نیروهای داخلی
به صرفه نبود، با خدمتی بسیجی‌وار به انجام آن کار بپردازند و هرگاه که
دولت نیازی به این امکانات حس نکند نیز این امکانات به درون نیروهای مسلح
بازمی‌گردد، کمااینکه امروزه صنعت دفاعی و مهندسی نظامی و پدافند غیرعامل
ما در اوج است.
فیروزآبادی تاکید کرد: همه مردم باید مرزهای اسلام، فرهنگ و استقلال
ملی‌مان را حفظ کنند که در این میان نیروهای مسلح، روحانیت و جامعه هنری
هر کدام عهده دار حراست از مرزهایی هستند که برای آنها تعریف شده است.
بنده به نوبه خود از درایت و گستردگی افق دید ایشان در شرایط نفس گیر و
سخت کنونی تشکر میکنم.

۱۳۹۲ مرداد ۱۳, یکشنبه

یاسر قنبرلو در توصیف تمام شدن دوره احمدی نژاد میگه:



سهم ما فيلم هاي هندي بود
مـُـســـتند ها به ما نيامده است
ما كجا و دوازده تا صـــفر !
اين عدد ها به ما نيامده است

مثل اين بي سوادها شده ام
بايد از چند بــشمرم تا چند ؟
ــ دوستان ــ قبل از آخر ِ پاييز
جوجه ها را يكي يكي كـشتند

بخت ِ ما رفته بود برگردد
بخت ِ ما رفته بود مهماني
هـفـت سال است برنمي گردد
از سفرهاي بين ِ استاني

سهم ما ، بوسه هاي در كوچه
سهم ما ، حــســرتي كه بايد خـورد
چند صـِـفــر است ، بعد ِ چند عدد
كه تو را زير ِ سقف خواهد برد !؟

چاه ، بسيار و سنگ افتاده
دست ِ يك مشت ، مست و ديوانه
ما كجا و دوازده تا صفر !
سهم ما ، عادتي ست ماهانه ...

۱۳۹۲ مرداد ۱۲, شنبه

اسکندر دوم برای بار دوم سرزمین هخامنشیان را به آتش کشید

نحسی حضور دولت  و مشایی علیرغم سر دادن شعار (صرفا شعار) مکتب ایرانی در آخرین ساعات نیز دست از سر ایران و افتخارات ایران و آثار ایران و میراث ایران بر نداشت چنانچه در میان بهت همه علاقه مندان به وطن و تنها به خاطر بی مبالاتی مسولین میراث فرهنگی و شانه خالی کردن از تامین هزینه های یک رفتگر،باور کنید فقط یک رفتگر،معبد آپادانا چند بار متوالی و بر اثر گرمای هوا و انباشت زباله و شاخ و برگ به آتش کشیده شد!
در رسانه ها به ظرافت عنوان شده که اسکندر دوم برای بار دوم سرزمین هخامنشیان را به آتش کشید.
در این نوشته کار به هیچ یک از فساد ها و تباهی ها و گرانی های دولت فخیمه ندارم این که درآمد افسانه ای معادل درآمد صد سال اخیر کشور را به باد دادند و در این بین هر چه حلال خور را به فقر بردند هم کار ندارم.این که از معادن زنجان و کرمان و... انواع فلزات با ارزش همچون طلا استخراج و صادر میشود و بعد مردم چندین برابر قیمت آن را باید دلار بدهند و از خارج بخرند تا دولت هم عوارض و مالیات دوباره بگیرد و هم در لابی گری ارز گران به مردم بفروشد هم کار ندارم.من به اینکه سهم آنهایی که درون باند دولت نیستند از تمام ذخایر و منابع و معادن ایران حتی یک داروی بیهوشی هم نمیتواند باشد هم کار ندارم.به سهم فلسطین و لبنان از همان منابعی که به من متعلق نیست هم کار ندارم.
اما به اینکه دولت با وجود تمام بذل و بخشش هایش،با وجود تمام مسافرت های بی خاصیتش،با وجود میلیاردها خانه سازی برای ونزوءلا و گینه و .. هزینه یک کارمند خدماتی را حاضر نشده برای جلوگیری از همچین ضایعه ای تقبل کند کار دارم!
دولتی که برای مساله چنین پیش پا افتاده ای تدبیری نمیکند و در عین حال ادعای مدیریت جهان میکند به تصور من هدفی غیر از سر کار گذاشتن مردم ندارد.
واقعا خوشحالم که این کابوس امروز تمام شد!