۱۳۹۲ مهر ۲, سه‌شنبه

تاکید رییس بانک مرکزی دولت روحانی بر کنترل دستوری نرخ ارز

امروز دوم شهریور یکهزار و سیصد و نود و دو است و بانک مرکزی به ریاست
سیف در دوران ریاست جمهوری روحانی و بر خلاف یکی از شعارهای انتخاباتی وی
قصد دارد تا بر ادامه تأمین کسری بودجه عمومی از محل فروش ارز در بازار
آزاد کسب درآمد نماید.اقدامی که با توجیه منطقی بودن نرخ 29000 ریالی هر
دلار بعنوان کف قیمت و تصمیم وی بر تثبیت این کف قیمت نیز برعکس شعار
چند روز قبل وی ، و قبل از ریاست بر بانک مرکزی یعنی اجازه به شناور بودن
و تک نرخی شدن ارز خواهد بود و در مسیر خطای روسای سابق وی ..
براستی کدام منطق معادله بازار توجیه گر این است که اقتصاد ایران و پایه
پول ملی باید بی ارزش ترین واحد پولی جهان بماند؟ این بهانه که با این
کار صادرات بیش از واردات خواهد بود هم شوخی مضحکی بیش نیست چه یسا که
مشکل صادرات ما در تفاوت تکنولوژی محصولات وطنی در قیاس محصولات دیگر
کشورها است نه در تفاوت ارزی.. و واردات در این حجم هم بیشتر بدلیل همان
نبود تکنولوژی و کارخانه و کیفیت در رابطه با تولید محصولات در داخل
کشور! بعنوان نمونه با وجود تولید لوازم خانگی در داخل کشور و برغم کمتر
بودن بهای آنها در مقایسه با برند های خارجی ، اکثر ایرانیان از محصولات
شرکت های خارجی استفاده میکنند حال آنکه تکنولوژی این محصولات چندان هم
پیچیده نیست..
این موضوع که مسؤلین اقتصادی مردم را بی سواد و جیگر فرض میکنند گویی حتی
در دولت تدبیر و امید نیز ادامه خواهد یافت و در بر همان پاشنه فدای
منافع اکثر مردم مزد بگیر و کم بضاعت که پشتیبان اصلی نظام بوده اند در
مقابل منافع اقلیت رانت خواری که خود و خانوادشان در خارج از مرزها و در
سرزمین دشمنان همواره در حال تحصیل و تجارت و تفریح هستند خواهد چرخید!
این تصمیمات نشان میدهد که همچنان توده را همچون گوسفند چه در عروسی و چه
در عزا سر میبرند وتغییر سیاستمردان و جناحها در دوران بعد از انقلاب هیچ
ثمر و فایده ای برای عوام نداشته است و تنها در زمان انتخابات است که سخن
از منافع مردم مطرح است و پس از آن همچنان برخی از برخی دیگر برابرترند!

۱۳۹۲ شهریور ۱۹, سه‌شنبه

به مناسبت سالروز درگذشت یار مصدق و بنیانگذار نهضت آزادی طالقانی:معترض همیشگی قدرت مطلقه

سید محمود علایی طالقانی، سیاست‌مدار از فعالین نهضت ملی شدن نفت و نهضت
مقاومت ملی، از بنیانگذاران جبهه ملی دوم، از بنیانگذاران نهضت آزادی
ایران، عضو مجلس خبرگان قانون اساسی و نخستین امام جمعه تهران پس از
انقلاب. طالقانی را با آن صدای خس خس سرفه ها، با آن سیگارت هما فیلتر
دار، با آن نشستن بر روی زمین در مجلس خبرگان قانون اساسی، با نهیبی که
در نماز جمعه زد و گفت «می دانم چرا با شورا مخالف اید» و با آن سیمای
مهربان و سینه بی کینه که از پی سال ها مشقت هیچ انتقامی را بروز نمی
داد.
تا پیش از ارتحال امام خمینی تاریخ ایران تشییع جنازه ای به شکوه وداع با
پیکر طالقانی به خود ندیده بود. چندان که مراسم تدفین در روز نخست امکان
پذیر نشد و به روز بعد موکول شد.
طالقانی با بطن و متن جامعه رابطه داشت و قهرمان ملی - تختی - سراغ او می رفت .
وی در ۱۳ اسفند ۱۲۸۹ خورشیدی (برابر با روز یکشنبه ۴ ربیع الاول ۱۳۲۹
قمری) در خانواده‌ای اهل علم و دارای روحیات انقلابی در روستای گلیرد
طالقان دیده به جهان گشود، پدرش ابوالحسن علایی طالقانی نخستین استاد وی
بود. در اسفند سال ۱۳۱۶ با بتول اعلایی فرد ازدواج می‌کند.
تحصیلات ابتدایی را نزد پدر آغاز کرد و پس از آن در مدارس رضویه و فیضیه
قم تا سال ۱۳۱۷ تحصیل را تا درجه اجتهاد ادامه داد. در سال ۱۳۱۷ پس از
گذران تحصیلات در مدرسه فیضیه و رضویه قم از عبدالکریم حائری یزدی اجازه
نامه اجتهاد دریافت و در سال ۱۳۱۸ برای تدریس در مدرسه سپهسالار راهی
تهران شد.
طالقانی یکی از مخالفان فعال حکومت پهلوی بود و در موقعیت‌ها و شرایط
مختلف به مخالفت با رویه‌های جاری در حکومت دودمان پهلوی پرداخت و چندین
بار در پی دستگیری روانه زندان شد. طالقانی از طرفداران دکتر مصدق و از
اعضای جبهه ملی بود و در دوران پس از کودتای ۲۸ مرداد به فعالیت در نهضت
مقاومت ملی پرداخت او در سال ۱۳۳۹ جزء هیات موسس جبهه ملی دوم بود و در
کنگره ۱۳۴۱ جبهه ملی از سوی شرکت کنندگان در کنگره به عضویت در شورای
مرکزی انتخاب شد . طالقانی سخنرانی افتتاحیه کنگره جبهه ملی ایران را
انجام داد. او همچنین در سال ۱۳۴۰ به اتفاق مهندس بازرگان و دکتر سحابی
نهضت آزادی ایران را بنا نهاد و تا پایان عمر عضو این مجموعه بود .
او در دوره‌های مختلف و شرایط گوناگون نظیر نهضت ملی شدن نفت ، نهضت
مقاومت ملی ، کودتای ۲۸ مرداد، وقایع ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ به مخالفت علنی با
رویکردهای جاری حکومت پهلوی پرداخت و همچنین بارها به دلایل مختلف نظیر
پنهان کردن سید مجتبی نواب صفوی که در آن زمان فراری محسوب می‌شد یا
ارائه آموزش‌های مذهبی و مبارزاتی و انتشار اعلامیه‌های اعتراضی به تبعید
و زندان محکوم شد.
وی پس از پیروزی انقلاب ایران در بهمن ۱۳۵۷ سمت های مختلفی را بر عهده
گرفت. نخست، پس از ترور مرتضی مطهری، ریاست شورای انقلاب اسلامی را عهده
دار شد و پس از آن، با رای مردم تهران در ۱۲ مرداد ۱۳۵۸ به عنوان نماینده
این شهر راهی مجلس خبرگان قانون اساسی شد و در مرداد همان سال به عنوان
امام جمعه تهران منصوب شد و تا قبل از مرگ ۵ نماز جمعه را برگزار کرد

۱۳۹۲ شهریور ۱۱, دوشنبه

نهم شهریور سالگرد درگذشت فرهاد مهراد! یاد و خاطرش گرامی باد!

نهمين فرزند مرحوم رضا مهراد ،كاردار وزارت امورخارجه دولت ايران در كشورهاي عربي ،روز بيست و نهم دي ماه 1322 در تهران متولد شد.
اخلاق و رفتار آخرين فرزند خانواده مهراد آنقدر متفاوت بود كه هميشه از سوي اطرافيان به "تقليد از بزرگترها" متهم مي شد.
سه سال بيشتر نداشت كه علاقه به موسيقي او را وادار ميكرد تا پشت در اتاق برادرش بنشيند و تمرين ويلون او و دوستانش را گوش كند.چندی بعد يكي از دوستان برادرش متوجه علاقه فرهاد به موسيقي ميشود و از خانواده او ميخواهد كه سازي براي او تهيه كنند.
با اصرار برادر بزرگتر يك ويلون سل براي او تهيه ميكنند و تمرينات فرهاد آغاز ميشود.
عمراین تمرينات از 3 جلسه فراتر نرفت، چرخ روزگار ساز او را شكست و به قول فرهاد:"ساز صد تكه و روح من هزار تكه شد."
و از آن پس بازهم دل سپردن به تمرينات برادر بزرگتر تنها سرگرمي و ساز تبديل به روياي فرهاد شد.
در سالهای مدرسه استعداد او در زمينه ادبيات آشكار و ادبيات تبديل به دلمشغولي او ميشود و در آستانه ورود به دبيرستان تمايل به تحصيل در رشته ادبيات پيدا ميكند.
اما عليرغم نمرات ضعيفش در دروسي غير از ادبيات و زبان انگليسي ،مخالفت عموي بزرگش در غياب پدر، او را مجبور به ادامه تحصيل در رشته طبيعي ميكند.و عاقبت دلسپردگي به ادبيات و بي علاقگي به دروس مورد علاقه عمويش سبب ميشود تا در كلاس يازدهم ترك تحصيل كند.
پس از ترك تحصيل با يك گروه نوازنده ارمني آشنا ميشود و با استفاده از سازهاي آنان به صورت تجربي نواختن را مي آموزد و مدتي بعد به عنوان نوازنده گيتار در همان گروه شروع به فعاليت ميكند.
گروه راهي جنوب ميشود تا در باشگاه شركت نفت برنامه اجرا كنند و اولين شب اجراي برنامه رهبر گروه به بهانه غيبت خواننده گروه از فرهاد ميخواهد تا او جاي خواننده را پر كند.
وسواس شديد فرهاد در اداي صحيح كلمات و آشنايي او با ادبيات ملل چنان در كار او موثر بود كه وقتي ترانه اي به زبان ايتاليايي ،فرانسوي و يا انگليسي اجرا ميكرد كمتر كسي باور ميكرد كه زبان مادري اين هنرمند فارسي باشد و همين خصوصيت باعث درخشش گروه و تمديد مدت برنامه گروه ارمني شد.
مدتي بعد فرهاد فعاليت انفرادي خود را آغاز ميكند و براي اولين بار در سال 42 راهي برنامه تلويزيوني "واريته استوديو ب " ميشود و مخاطبان بيشتري مي يابد.
مدتي بعد فرهاد در يكي از كنسرتهاي بزرگي كه به مديريت مجله "اطلاعات جوانان" در امجديه برگزار شد هنرنمايي كرد.
در اين برنامه فرهاد چند ترانه با گيتار اجرا ميكند و بيش از پيش مورد توجه تماشاگران و قرار ميگيرد.
از سال ۴۵ همكاري فرهاد با "black cats" در كلاب كوچيني آغاز ميشود. شهبال شب پره (پركاشن) ،شهرام شب پره (گيتار)، هامو(گيتار)،حسن شماعي زاده (ساكسيفون) و منوچهر اسلامي (ترومپت) و فرهاد به عنوان خواننده و نوازنده گیتار و پیانو.
منوچهر اسلامي كه از فرهاد به عنوان پايه اصلي Black Cats ياد ميكند با اشاره به استعداد فرهاد مي گويد:"فرهاد با اينكه نت نميدانست و موسيقي را از راه گوش آموخته بود نياز چنداني به تمرين نداشت.او با چند بار زمزمه كردن شعر ،ساز و صدايش را با بقيه گروه هماهنگ ميكرد.در واقع او به احترام ديگر اعضا در جلسات تمرين حاضر مي شد."
در همين دوران يعني در اوج فعاليت Black Cats ،دوستداران فرهاد ترانه "اگه يه جو شانس داشتيم" يعني اولين اثر فرهاد به زبان فارسي را در فيلم "بانوي زيباي من" شنيدند.
پس از مدتی فرهاد، از بلک کتز جدا و برای دیدار خواهرش راهي انگلستان ميشود. در طول سفر كه قرار بود 2 ماه به طول انجامد يكي از تهيه كنندگان سرشناس انگليسي به سراغ او مي آيد و پيشنهاد انتشار آلبومي با صداي فرهاد را مطرح ميكند.
اما بيماري فرهاد و بروز مشكلات متعدد شخصي باعث ميشود تا انتشار آلبوم در حد حرف باقي بماند و سفر 2 ماهه بيش از يكسال طول بكشد.
پس از بازگشت به ایران فرهاد باز هم با گروه بلک کتز برای مدت کوتاهی همکاری می کند. سال 48 فرهاد ترانه "مرد تنها" ،با شعر شهيار قنبري و موسيقي اسفنديار منفردزاده،را براي فيلم "رضا موتوري" ميخواند.
ترانه "مرد تنها" كه پس از اكران فيلم در قالب صفحه گرامافون راهي بازار شده بود آنچنان طرفدار مي يابد كه فرهاد تبديل به يك ستاره ميشود.
چون هميشه معتقد بود بايد شعري را بخواند كه خود به آن اعتقاد دارد و در واقع آن شعر بايد به شكلي زبان حال او باشد پس از "مرد تنها" تعداد محدودي ترانه يعني ترانه هاي "جمعه"،"هفته خاكستري"،"آيينه ها"(51-1350)را خواند.
و با افزايش تنشهاي سياسي در ايران در دهه پنجاه ترانه هاي "شبانه1" ،"خسته"، "سقف"،"گنجشگك اشي مشي"،"آوار"،"شبانه2" با اشعاري از احمد شاملو، شهيار قنبري و ایرج جنتی عطایی و صداي فرهاد منتشر و تبديل به سرود اتحاد مردم شدند.
يك روز بعد از انقلاب در ايران يعني در روز 23 بهمن 1357 مرحوم سياوش كسرايي ترانه وحدت را به اسفنديار منفردزاده مي سپارد و در همان روز صداي فرهاد در ستايش آزادي و آزادگي در تلويزيون ملي طنين انداز شد.
سالهايي كه وحدت هم مجوز ميخواست:
پس از انقلاب فرهاد،خواننده انقلابي ،از ادامه كار منع و تقاضاهاي چندباره او براي انتشار مجدد آثارش با مخالفت روبرو شد. البته در همين سالها كه حتي از انتشار مجدد ترانه "وحدت" به بهانه "تكراري بودن" جلوگيري مي شد شخص با نفوذي بدون كسب مجوز ازخواننده،آهنگساز يا شعراي اين ترانه ها آلبومي با نام وحدت و با مجوز رسمي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي را راهي بازار كرد.
بالاخره سال 1372 پس از 15 سال آلبوم جديد فرهاد،"خواب در بيداري"،مجوز انتشار دريافت كرد و تبديل به پر فروش ترين شد.
پس از انتشار "خواب در بيداري" ،فرهاد كه از انتشار آلبوم بعدي خود در ايران نا اميد شده بود در سال 1376 آلبوم "برف"را در ايالات متحده آمريكا ضبط و منتشر كرد، اين آلبوم يك سال بعد در ايران اجازه انتشار یافت.
چندی پس از آن، فرهاد درصدد تهيه آلبومي با نام "آمين" كه ترانه هايي از كشورها و زبانهاي مختلف را در خود جاي ميداد ،برآمد.

از مهر ماه 1379 بيماري فرهاد جدي شد،اما فرهاد از حركت بازنايستاد. آن
روزها هيچ چيز جز مرگ نمي توانست او را از تهيه آلبوم " آمين" بازدارد
،كه بازداشت… فرهاد به بیماری هپاتیت سی مبتلا بود و
در نتیجهٔ عوارض کبدی ناشی از آن در خرداد ۱۳۸۱ برای درمان به لیل در
فرانسه رفت و در ۹ شهریور همان سال پس از مدتی اغما در بیمارستان، در سن
۵۹ سالگی درگذشت و در ۱۳ شهریور در گورستان تیه (قطعه ۱۱۰، ردیف ۷، سنگ
۲۳) در پاریس دفن شد.

در وبسایت ویکی پدیا در شرح زندگی فرهاد آمده است:فرهاد از خوانندگان راک ایرانی بود و نخستین آلبوم راک اند رول ایران رامنتشر کرد.
او به عنوان یکی از سیاسی‌ترین خوانندگان ایران شناخته می‌شود. فرهاد در اوایل دهه ۱۳۵۰ شعرهایی با مضامین سیاسی می‌خواند و مدتی زندانی سیاسیبود.فرهاد بعداً از انقلابیون شد و در زمستان ۱۳۵۷ ترانه انقلابی «وحدت»را خواند، اما پس از انقلاب تا سال ۱۳۷۲ از ادامه کار منع شد.
 با وجود آنکه فرهاد در زمان حیات مورد غضب جمهوری اسلامی ایران بود اما پس از فوتش ترانه هایش بارها همراه با تصاویری از رهبران و شهیدان انقلاب از صدا و سیما پخش گردید و حتی حکمی که در مرداد سال قبل مبنی بر عدم پخش آثارش و بنا بر درخواست خانواده اش از سوی دادگاه صادر شده بود نیز نتوانسته مانع این اقدام صدا و سیما شود. آثاری که در زمان حیات اجازه اجرا در داخل کشور را نداشتند.
او پس از لغو یکی از کنسرتهایش در تهران در ساعاتی قبل از اجرا با اجاره یک وانت و پشت همان وانت و جلوی همان تالار اقدام به خواندن و نواختن آهنگهایش نمود تا تعهد خود را به علاقه مندانش باری دیگر نشان دهد..
بنده افتخار آنرا داشتم که در نوجوانی دیداری با این اسطوره موسیقی داشته باشم،دیداری که قرار بود منجر به آموزش موسیقی من و افتخار شاگردی وی گردد .. اما حیف که اجل مهلتش نداد.
منابع:
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%D8%B1%D9%87%D8%A7%D8%AF_%D9%85%D9%87%D8%B1%D8%A7%D8%AF
http://www.farhadmehrad.org/fa/bio.htm