۱۳۹۲ خرداد ۲۷, دوشنبه

جناب آقای روحانی فراموش نکنید که کدام طیف به شما رأی داد و از شما حمایت کرد

روحانی در اولین نشست خبری خود به عنوان رئیس جمهور در مقابل پرسش های خبرنگاران اصلاح طلب که از ایشان در مورد حمایت از زعمای اصلاح طلب و رفع حصر موسوی و کروبی و ادای دین به عارف با به گونه ای کلی گویی از زیر بار جواب شفاف شانه خالی کرد و گویا به مصلحت یا از سر فراموشی قولهای خود در میتینگ انتخاباتی ورزشگاه شهید افراسیابی را فراموش کرد.
به نظر بنده لازم است که به ایشان از همین ابتدا یاد آوری شود که آقای روحانی درست است که شما از الان رئیس جمهور همه مردم هستید اما آنهایی که شما را رئیس جمهور کردند را فراموش نکنید!! آنهایی که به وعده های شما اعتماد کردند همان طرفداران اصلاحات هستند. شمایی که از دادن قول استفاده از آقای عارف شانه خالی میکنید، فراموش نکنید که اگر آقای عارف به درخواست خاتمی احترام نگذاشته بود (که حق طبیعی وی بود )، نه تنها امروز شما بر مرکب قدرت سوار نبودید بلکه حتی شورای نگهبان برای اعتراض تان تره هم خورد نمیکرد.آن کسانی که به شما رأی دادند همان هایی هستند که به شعار تغییر دلخوش کردند وگرنه آنانی که شما سعی دارید از امروز مراعات شان نمایید به 4 کاندیدای دیگر رأی داده اند و اکثرا از بیخ شما را حتی قبول هم ندارند.
مبادا که که پشت هواداران واقعی خود را خالی کنید و خواسته های ما را فدای مصلحت هایی کنید که سایر کاندیداها نیز قطعا بهتر از شما بلد بودند.
نشاید که شما هم در آخر دوره خود همان حرف های خاتمی را تحویل مردم دهید و بروید که احمدی نژاد به همه ثابت کرد که اگر بخواهید میتوانید با قدرت خود از دیگران در مقابل زور محافظت کنید.اگر احمدی نژاد توانست که جلوی هزاران مدارک مثبته و واقعی بایستد پس شما هم حتما میتوانید از حق دفاع کنید.مبادا که به بهانه مصلحت و شرایط ، حقوق اجتماعی را فدای مسایل دیگر کنید.
این که شما سیاستمدارید و برای پیش برد اهدافتان میبایست سیاست ورزی کنید و بعضا در گفته های خود مراعات کاملا درست ، اما امیدوارم که این رویه همیشگی شما نباشد که همچون ماسبق اکثریت را فدای اقلیت پر قدرت کنید.
به نظر نگارنده از همین روز اول ما هم همچون جناح مقابل در مقابل کج روی های رئیس جمهورمان بایستیم و نگذاریم که تحت هر عنوان یا بهانه ای ، قولهای داده شده ایشان فراموش شود یا در عمل راه دیگری به غیر از آن چه وعده داده است بپیماید.رأی دادن تنها برای مردم اعتدال و امید نمی آورد آقای روحانی.این اعمال و رفتار و گفتار شماست که امید و اعتدال و عقلانیت می آورد.مردم تدارکاتچی نمیخواهند.

مبادا که سرنوشت موسوی و کروبی همچون سرنوشت آیت الله منتظری شود

مبادا که سرنوشت موسوی و کروبی همچون سرنوشت آیت الله منتظری شود


حسن روحانی با 51 % آراء رییس جمهور ایران شد. آرای دکتر روحانی از همان اعلامیه آغازین شمارش تا آخرین آمار همان 50 % و 51 % باقی ماند.البته برخی رسانه ها همچون سایت جرس میزان آراء جناب آقای روحانی را 62 % اعلام نموده بودند که در صورت صحت این ادعا باید گفت که شورای نگهبان و تیمهای متصله به آن 11 % نسبت به امانت مردم یا به عبارت رهبر انقلاب حق الناس اجحاف نموده اند. البته اگر این ادعا درست باشد در آنصورت نشان از عدم تمایل آن جناح محترم نسبت به اذعان پیروزی قاطع اصلاح طلبان ... و نه اکثریت مطلق مردم ، به سناریوهای دایی جان ناپلئونی است که باز هم نشان از صحت ادعای  4سال قبل موسوی و کروبی میباشد چرا که طرفداران طیف اصولگرا مع الوصف با توجه به خان گسترده نعمت نمیبایست به نماینده جناحی رأی بدهند که در گذشته چنین رانت های شیرینی  را بر نتابیده و بی شک این سفره رنگین را اگر نگوییم جمع، اما حتما محدود خواهد کرد.شعارهای مردم همیشه در صحنه در شب پیروزی نیز نشان داد که جنس شعارها همان جنس شعارهای جنبش سبز است ، پس چطور اقتدارگرایانی که در دوره قبل آن چنان پر هزینه پشت احمدی نژاد ایستادند و ننگ رسوایی همچون کهریزک را برای همیشه به جان خریدند اینبار از اسب به زیر آمدند و این مرکب چموش را پس از رام کردن به رقیب واگذار کردند؟
بدون شک امتداد وضعیت موجود و شرایط فوق العاده وخیم و پیچیده داخلی و تهدیدات بین المللی بدون دردسر نمیتوانست باشد و این همان چیزی بود که اصولگرایان به آن اعتراف کردند و در این که اصلاح طلبان ثابت کرده اند که بهتر میتوانند کشور را اداره کنند نیز جای بحث نیست!آیت الله هاشمی رفسنجانی نیز بار دیگر نشان داد که به معنای کلمه سیاستمدار است و بنا بر گفته یکی از برادران خدوم سوپاپ اطمینان نظام* چرا که به اعتقاد اکثر صاحب نظران این پیروزی وامدار رایزنی ها و اقدامات شخص هاشمی میباشد.

(* چند روز مانده به انتخابات سال 88 یکی از برادران دلسوز نظام من رو که در جمعی در حال حمایت از آقای کروبی بودم فراخوند و از روی آگاهی بخشی به بیان ایرادات اصلاح طلبها و حزبهای متبوعه و دزدیهای آنها و غارتگری هاشون از بیت المال پرداخت و در نهایت هاشمی رو پدرخونده و عامل استکبار دونست من هم که در موضع بسیار ضعیفتری بنا به شرایط امنیت بودم و از طرفی هنوز تشت رسوایی های دولت فخیمه به زیر نیافتاده بود و از طرف دیگر میخواستم جوابی داده باشم به ایشون عرض کردم که اگر واقعا هاشمی اینقدر آدم بدی است که شما میگید و شما هم بنا بر ادعاتون ازش مدرک دارید چرا ایشون رو محاکمه نمیکنید و این پرونده ها رو رو نمیکنید تا امثال من هم اونطور که شما میخواید چشممون یه حقایق باز بشه که ایشون بعد از چند لحظه سکوت گفت "هاشمی سوپاپ اطمینان نظامه" و دیگه به حرفاش ادامه نداد.)

انتظار مردم از آقای روحانی این است که اجازه ندهند سرنوشت موسوی و کروبی و رهنورد همچون سرنوشت آیت الله منتظری گردد و فرصت سوزیها و اشتباهات آقای خاتمی را تکرار نکند و همانطور که در مناظره ها نشان داد با شجاعت  برای آزادی دلسوزان کشور و  هزاران اسیر دربند که بی شک دین بزرگی بر گردن مردم و اصلاح طلبان دارند اقدام نماید و به پشتوانه این رأی اکثریتی که در اختیار دارد نسبت به احیای حقوق شهروندی مردم ایران قدم گذارد و پشت حامیان امروز خویش را خالی نکند.
در آخر میخواهم از آقای احمدی نژاد تشکر کنم که نشان داد رییس جمهور چه قدرت و توانایی هایی دارد.

مجید روزخوش


استاد موسیقی ، جلیل شهناز از جهان مادی رخت بر بست

استاد کم بدیل موسیقی سنتی ایران درگذشت... این فقدانی است برای موسیقی غنی ایران که متاسفانه این روزها دیگر رونقی ندارد.

نوای تار جلیل شهناز هرگز نخواهد خفت!


۱۳۹۲ خرداد ۲۰, دوشنبه

شرکت در انتخابات، آری یا نه ؟

ایا هیچ راه حل قانونی برای اعتراض به شرایط حال حاظر کشور که اقتدارگرایان نسبت به حقوق ابتدایی افراد جامعه همچون آزادی بیان و حق رأی و سایر حقوق مدنی کمترین ارزشی قایل نیستند وجود ندارد؟

در تمام طول این سالها اصول 7،27،37،38و... قانون اساسی که بر آزادی های فردی و اجتماعی همچون اصل برائت قضایی و حق راهپیمایی،حقوق آزادی مطبوعات و ... تأکید می نمایند همگی نادیده گرفته شده و معترضین در بهترین سرانجام متحمل حبس های طولانی بوده اند. حتی اشخاصی که سالها در بخشهایی از حاکمیت صاحب منصب بوده اند و از فعالین انقلابی و ملتزم به قانون اساسی و یا بعضا از قهرمانان دوره پر افتخار هشت سال دفاع مقدس نیز بوده اند نیز از این قائده مستثنی نبوده اند. در طی این سالها انتخابات محلی برای اظهار نظرات فروخورده اقشار اجتماعی به شکلی کاملا مدنی بوده است.آن بخش از جامعه که نسبت به نحوه اداره کشور اعتراضی داشت تنها یک وسیله برای ابراز عقیده داشت و آنهم شرکت چهار سال یک بار در انتخابات صرف نظر از نتیجه و یا نحوه برگزاری آن و رأی دادن به اشخاصی که نسبت به دیگران معتدل تر و یا به ظاهر عدالت محور تر بودند،تا به گونه ای بی هزینه و کاملا دموکراسی مأبانه، نظر و خواسته خویش را نسبت به مسیر مطلوب حیات سیاسی کشور گوشزد نمایند اما براستی اکنون که حاکمیت نشان میدهد که دیگر حاظر به شنیدن کوچکترین و خاموش ترین مخالفت ها نیز نیست پس دیگر چه راهی برای اقشار جامعه برای اظهار نظر بدون مخاطره وجود دارد؟

امروز که دیگر آخرین وسیله نیز از مردم گرفته شده است آیا دیگر هیچ راه حلی برای خاطر نشان کردن سلیقه این بخش از جامعه (ولو اقلیت یا اکثریت) وجود ندارد؟دیگر کدام ابزار مدنی یا حقوقی وجود دارد که این بخش از جامعه بتواند بدان طریق و فاقد از طبعات احتمالی آن اعتراض خود را به گوش مسئولین برساند.در حالی که تمامی کاندیداهای انتخابات از یک سلیقه سیاسی و اجتماعی گلچین شده اند و ه هیچ یک از چهره های شناخته شده و یا توانمند گفتمان های دیگر اجتماعی اجازه حضور در این رقابت را پیدا نکرده اند آیا دیگر شرکت در این انتخابات میتواند مشارکت در تصمیم گیری و سرنوشت قلمداد گردد؟

به گمان نگارنده این پرسشها که در ذهن بخش وسیعی از طرفداران گفتمان اصلاحات مطرح گشته هنوز از سوی متفکرین اصلاح طلبی پاسخی مشروح و مشخص و روشن دریافت ننموده است.

برادرم، خواهرم، ما باختیم!

برادرم ما آخرین تلاش مان برای رهایی از چنگال تحریم را باختیم. خواهرم ما آخرین فرصتمان برای بازگشت به عقلانیت را باختیم. ما امیدمان به زندگی آرام و تا حدودی بدون دغدغه نان شب را باختیم. نه آنکه تنها هاشمی میتوانست منجی ما در گریز از شرایط اسفناک امروزی باشد بل آنکه تنها او یارای مقابله با انحصار طلبان را به پشتوانه سابقه و نفوذش در روحانیون و نظامیان و موسسین دنیا دیده تر و قانع تر انقلابی روزهای سخت جنگ و انقلاب و البته کم قدرت این روزها را داشت. توانایی که دلیل حمایت بخش اطلاح طلب و اعتدال طلب جامعه در این انتخابات از هاشمی بود. هاشمی بدون خطا نبود. کارنامه سفیدی هم نداشت اما هرچه که بود آخرین تیر ترکش ما بود بر پیکر انحصار طلبانی که کوچکترین جایگاهی برای اقشار جامعه قائل نیستند چه که حتی حاظر به تأمین داروی مردم بیمار و خسته و فرتوت این روزها نیستند و باورشان از حاکمیت و دولت تنها چپاول و کیسه دوختن و مال اندوزی ثروت های کشور است و هیچ توجه ای به پاسخگویی و انجام فروض اولیه ای که در طول تاریخ مو جب تشکیل دولت و حاکمیت مرکزی گشته نمی نمایند. به گمان من نه آنکه ندانند یا نتوانند بلکه نمیخواهند تا وظایف خویش را انجام دهند.

ما آخرین امیدمان برای دور شدن از طالبانیسم را باختیم، ما که نمیخواستیم برایمان فکر کنند و تصمیم بگیرند.

برای فهمیدن عمق فاجعه ای که مردم با آن دست و پنجه نرم میکنند نیازی به آمار نیست، کافیست تا روزی را با پای پیاده در خیابان ها قدم بزنی. چهره واقعی شهرهای ما کالاها و ماشین های لوکس پورشه و مازراتی و .. نیست که به چندین برابر قیمت کارخانه و بی هیچ دغدغه ای به جای هزاران دارویی که میتوانستند جان هموطنانمان را نجات دهند وارد میشود و توسط بخش کوچک و مرفه جامعه مصرف میشوند . چهره واقعی شهر ما کارمندان و کارگرانی هستند که دیگر حتی دوشیفت کار کردن هم نمیتواند چرخ زندگی شان را بچرخاند. حتی اگر از جان خود و خوانواده ات هم گذشته باشی وحاظر به مصرف برنج های سمی هندی و داروهای کشنده و اجناس بی کیفیت چینی .. دیگر وسع مالی ات نمیرسد برای مصرف آنها. اما انگار هیچ کس پاسخگو نیست و ما و نیازهایمان اصلا دیده نمیشویم. هاشمی خود به بخش کوچکی از مشکلات هولناک و دلهره آور آینده ما اشاره کرد و من تنها به تو میگویم که ما قافله را باختیم.

نقل می کنند که "تیتو" رهبر تاریخی و افسانه ای یوگسلاوی در دوران جنگ سرد بین آمریکا و شوروی که نقش محوری در شکل گیری "غیر متعهد ها" داشت، مشاور نزدیکی داشت که قریب به بیست سال در خدمت وی بود و او در مهمترین مسایل ملی و بین المللی با وی مشورت نموده و نظرات آن مشاور اغلب راهگشا بود. در عین حال تیتو خود واجد ویژگی های یک رهبر کامل برای آن جامعه و آن روزگار و آن نوع ایدئولوژی بود. پس از بیست سال، از یکی از مقامات بلند پایه ک.گ.ب شنید که در میان مسئولان ارشد نزدیک به وی، شخصی در حال به هم ریختن کشور است. وی این را ابتدا نپذیرفت، چون متوجه جیزی نشده بود. ضمن اینکه به تمام نزدیکان خود اعتماد کامل داشت. تیتو شک کرد و بعدها پرونده محرمانه ای گشوده شد که در آن اثبات شده بود مشاور مورد نظر، جاسوس بیگانه است. مدارک آن قدر کافی و روشن بود که جای هیچ تردیدی برای تیتو باقی نگذاشت. تیتو، مشاور نزدیک خود را خواست و این موضوع را به وی اطلاع داد و از سرنوشت شومی که در انتظارش بود، آگاهش ساخت. اما کنجکاوی تیتو پس از بیست سال اعتماد پایان نداشت.او پرسشی را با مشاور نزدیک خود که حالا یک جاسوس و خائن بود در میان گذاشت. تیتو پرسید: تو در مقام یک جاسوس، بزرگترین خیانتی که به من و ملت یوگسلاوی طی بیست سال کرده ای چه بوده است؟!
مشاور جاسوس پاسخ داد: من هیچ اطلاعاتی به بیگانگان نداده ام و تنها در امر مشورت به شما خیانت کرده ام. آن هم از این قرار است که هر وقت چند نفر را برای تصدی یک مسوولیت مهم مملکتی به شما معرفی می کردند، من درباره آن چند نفر تحقیق می کردم و ضعیف ترین آنها را از میان آن چند نفر معرفی شده به شما توصیه و توثیق می کردم. همین!

بند بازی به روش قالیباف




مجید روزخوش
دکتر محمد قالیباف از بیش از دو سال پیش با ایجاد تشکل های ایثارگران و جانبازان و خانواده شهدا در زیرمجموعه شهرداری تهران و در آمفی تئاتر شهرک والفجر و با هدایت برخی از چهره های  نه چندان پر نفوذ که بنا به دلایلی از ذکر نام آنها خودداری میگردد با چراغ خاموش به پیشواز انتخابات سال92 آمد و شروع به یارگیری هرمی به مدل اصلاح طلبان در انتخابات سال 88 نمود.( البته در پایان،همایش با حضور ناگهانی داوود احمدی نژاد که در آن زمان هنوز از برادرش اعلام برائت ننموده بود ناتمام پایان یافت)
وی که در تبلیغات انتخاباتی خویش بسیار سعی مینمود تا چهره ای تکنوکرات و معتدل و مدیری توانمند از خویش به نمایش بگذارد و در تمامی نطق های خود یا مشاورانش همچون علیرضا دبیر بر دستاوردهای مدیریتی و چند پروژه عمرانی در سطح تهران که جزو وظایف مسلم موقعیت وی میباشد مانور می داد و کمتر به سوابق نظامی اش اشاره میشد،حداقل در سطح شهر تهران دارای آرای قابل توجهی بود.چنانکه در بین بخشی از  مردم از وی به عنوان شخص مناسب برای سکانداری ریاست جمهوری نام برده میشد(با ذکر این نکته که با استفاده از امکانات بسیار مناسب شهرداری تهران تبلیغاتی وسیع تر از سایر کاندیداها را انجام میداد).اما به یکباره پخش بخشی از سخنان وی در مورد حادثه کوی دانشگاه و نقش وی در اتفاقات ناگوار آن روزگار همچون توفان رشته های او را پنبه کرد و به سرعت باعث رویش رأی منفی برای وی گردید که در نهایت وی را وادار کرد تا برای ترمیم چهره مخدوش شده خود در آخرین مناظره تلویزیونی با حمله رو به جلو به حسن روحانی،وی و اصلاح طلبان را مسبب فجایع کوی دانشگاه عنوان نماید که صد البته با درایتی قابل توجه از سوی حسن روحانی بی درنگ پاسخ یافت.
وی سپس با زیر سوال بردن نظرات ولایتی که قبلا متعهد به ائتلاف با وی شده بود در مورد لزوم تغییر دیپلماسی جمهوری اسلامی در بعد روابط خارجی درصدد جمع آوری رأی بخش رادیکال اصولگرایان برآمد که باز توفیقی نیافت و در پایان مناظره با بیان همان نقطه نظرات،به عنوان برنامه خویش اقدام به احیای همان چهره منتقد و معتدل نمود که بعید است اقبالی پیدا نماید.
قالیباف  در این روزها نشان داده است از هیچ کوششی،حتی تغییر 180 درجه ای مواضعش برای افزایش سبد رأی و نشستن پشت میز ریاست جمهوری فروگزار نیست.او با ناشی گری موجب ریزش رأی خود شد و نشان داد که مرد سیاست نیست.
             کار هر کس نیست خرمن کوفتن                        گاو نر میخواهد و مرد کهن